اقتصاد اطلاعات در ایران
اطلاعات یک منبع حیاتی برای پیشرفت علمی و اقتصادی در هر کشوری محسوب میگردد. در این زمینه باید اذعان کرد که سطح تولید اطلاعات در کشور ما بسیار پایین است در واقع هنوز اهمیت اطلاعات شناخته نشده است. با توجه به پیشرفتهای فنآوریهای نوین ما هنوز یکی از واردکنندگان اطلاعات کشورهای توسعه یافته هستیم.
امروزه با پیشرفت فنآوریهای رایانهای و شبکههای مختلف محملهای اطلاعاتی نیز تغییر یافته است به عنوان مثال برخی از مجلات علمی لاتین تنها به صورت الکترونیکی ارائه میشوند و شکل چاپی ندارند، در نتیجه لازمه استفاده از اطلاعات آنها عضویت در شبکه اینترنت، پرداخت حق عضویت برای استفاده الکترونیکی آنها و داشتن فنآوری و ابزار مناسب است، بنابراین تنها افرادی قادر خواهند بود که از اطلاعات تولید شده کشورهای توسعه یافته استفاده کنند که از قبل ابزار مناسب را تهیه کرده باشند (نوروزی، 1376، ص52،54،55).
اما وضعیت اقتصاد کشور ما به مانند بسیاری از کشورهای درحال توسعه نوپا و درحال شکل گیری میباشد. هنوز نتوانستهایم از نظر اقتصادی جایگاه مناسب و والایی را در بین کشورهای توسعه یافته کسب نماییم و این خود حاصل عوامل مختلفی است. برخی از این عوامل عبارتند از:
1ـ خصلت دوگانگی اقتصاد: در حال حاضر شکلهای تولید بیش از سرمایهداری در کنار مناسبات تولید سرمایهداری به حیات خود ادامه میدهد و در این وضعیت بهینهسازی تولیدکنندگان در بخش سنتی مصداق ندارد.
2ـ وابستگی فنآوری: این وابستگی از عقبماندگی علمی و فنی کشور ناشی میشود و هنوز استمرار دارد، این ویژگی در اتکای اقتصاد کشور به واردات ماشینآلات، مواد واستهای و قطعات یدکی و نیز پرداخت حق انحصاری اثر، حق انحصاری اختراع بابت علائم تجاری و اطلاعات علمی و فنی مربوط به طراحی محصول و فرآیندهای تولید منتهی میشود.
3ـ اتکا اقتصاد ایران به صادرات تک محصولی نفت: این پدیدهی شکنندگی اقتصاد ایران در رویارویی با حوادث جهان را بسیار افزایش داده است و تکانههای مثبت و منفی داخلی و بینالمللی و نرخ بهرهبرداری از ظرفیتهای کشور و نرخ انباشت سرمایه تأثیر عمیق میگذارد (اطلاعات، 1381).
این مشکلات اقتصادی که گریبانگیر اقتصاد کشور است باعث شده هنوز اقتصاددانان ما درگیر مباحث اصلی همانهایی که در بالا ذکر شد، باشند و مادامی که مسائل پایهای اقتصاد ما حل نشود مجال بحث و بررسی در مسائل نوین اقتصادی و اقتصاد اطلاعات نمیباشد اما جای خوشبختی است که به تازگی اقتصاد ما قدم در راهی گذاشته است که به ناچار حاصل آن پرداختن به مباحث نوین اقتصادی و حرکت در جهت رفع وابستگی فنآوری، خوداکتفایی و کسب درآمد میباشد.
در زمینه تحقیق و توسعه در ایران به خاطر ضرورت و اهمیت موضوع، همه ساله اعتباراتی برای تحقیقات هزینه میشود.اعتبارات تحقیقاتی از محل بودجه عمومی دولت 13 میلیارد ریال در سال 1357، با رشد متوسط سالانه 6/57 درصد، به 5/123 میلیارد ریال در سال 75 رسید و سهم اعتبارات پژوهش و فنآوری تحقیقاتی و تولید ناخالصی سال 79 از کمترین میزان خود یعنی 31 درصد شروع و با روندی به صورت صعودی در سال 82 به بالاترین میزان خود یعنی نیم درصد رسیده است (حنفی نیری،1385).
اما این بذل و توجه به تحقیق و توسعه در مقابل کشورهای توسعه یافته سهم بسیار ناچیزی از اعتبارات بودجه را به خود اختصاص داده است و لازمه توسعه همه جانبه کشور نیاز به اختصاص اعتبارات مناسب با طرحهای فنآوری و تحقیقی است.
مسئولان دولتی ایران ارزش بازار فنآوری اطلاعات کشور را در سال 2005، نزدیک یک میلیون یورو (1500 میلیارد تومان) برآورد کردهاند که به گفته کارشناسان بخش خصوصی، برآورد خوشبینانه است. این در حالی است که بزرگترین شرکت ارتباطات دور آمریکا به نام اریزون[16] به تنهایی یک میلیارد و 500 میلیون (کمتر از دو میلیون دلار) درآمد داشته است (دهقانی، 1384).
شاید این برآورد اظهار نظر خوشبینانهای باشد اما در مقایسه با کشورهای توسعه یافته سهم بسیار ناچیزی از بازار فنآوری اطلاعات در اختیار ما میباشد.
یکی از ملاکهای مهم در توسعه هر کشور میزان تولیدات علمی اعضای هیأت علمی، پژوهشگران و محققان است که میتواند نقش ارزندهای را در اقتصاد اطلاعات ایفا نماید. پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام شده است و نتایج ارزندهای بدست آمده است. در زیر به عنوان نمونه به یکی از این پژوهشها و نتایج حاصل از آن اشاره میشود.
در پژوهشی که توسط فریده قاضیپور با عنوان «بررسی عوامل هنجاری و سازمانی مؤثر بر میزان تولید علمی اعضای هیأت علمی جامعهی دانشگاهی و پژوهشی» انجام شده، نشان میدهد که ایران از لحاظ چاپ مقالات در مقایسه با کشورهای توسعه یافته به نسبت جمعیت 100 برابر کمتر مقاله تولید میکند. البته روشن است که در کشورهای ثروتمند بیش از کشورهای فقیر امکانات و ابزار پژوهش فراهم است. اما وقتی تولید علم را براساس تولید ناخالص داخلی بررسی میکنیم، باز هم وضعیت ایران چندان خوب نیست. مثلاً جمعیت ایران در حدود جمعیت بریتانیاست، حال آن که تولید ناخالص داخلی ایران 600 میلیارد دلار، تقریباً 15 برابر کمتر از آن کشور است. پس به نظر میرسد تولید علمی هم باید 15 برابر کمتر باشد اما چنین نیست، تولید مقاله در ایران 100 برابر کمتر است.
براساس نتایج این پژوهش، در سال 2000 مقالات منتشر شده در ایران به 1393 عنوان رسیده و این رقم نسبت به سال 1993 با 323 مقاله، افزایش3/4 برابر را نشان میدهد. به علاوه در بخش علوم تعداد مقالات از 299 به 1369 رسیده و 6/4 برابر شده است. ضمن آن که در سال 2000 جایگاه ایران از ردیف 55 به 41 رسیده. اما با توجه به توانمندیهای بالقوه و نیروی انسانی موجود در حوزهی علمی کشور هنوز درصد بالایی از این نیرو در تولید علم مشارکت ندارند. به طوری که براساس تحقیقی که در سال 80 انجام گرفته بیش از 90 درصد از اعضای هیأت علمی کشور در چاپ مقالات شرکت ندارند.
به علاوه از لحاظ کیفی نیز کیفیت مقالههای ایرانی از میانگین جهانی پایینتر است. به طوری که اگر تعداد دفعات مراجعه به یک مقاله را به عنوان معیاری برای کیفیت آن مقاله در نظر بگیریم، آمارها نشان میدهد که کیفیت مقالههای تولید شده در ایران هم با میانگین جهانی فاصلهی زیادی دارد. به عنوان مثال در سال 1996 ایران تقریباً 200 مقاله، در رشتههای مختلف علوم پایه تولید کرده که اینها حدود 600 ارجاع داشتهاند. یعنی سه ارجاع بازای هر مقاله. حال آن که میانگین جهانی بین چهار تا پنج ارجاع بازای هر مقاله است.
به علاوه محقق معتقد است کشوری که در فرآیند تولیدات علمی و فنآوری جهان نقشی برعهده ندارد و حتی در سبک دانش و آموزههای علمی کوشش نمیکند و اهداف مشخص و تعریف شده همراه با برنامهریزی اجرایی ندارد، کمتر قادر است از یافتههای دیگران استفاده کند و مجالی برای حضور پایدار در صحنهء بینالملل، توسعه و مدرنیته بیابد. به این ترتیب هر کشوری باید در پی ایجاد فرآیند بومی تولید علم باشد. زیرا شکاف عمیق و فزاینده بین استانداردهای زندگی در کشورهای توسعه یافته و نیافته، ناشی از فاصلهی علمی و فنی بین آنهاست و درواقع چیزی که ملتهای غنی را از فقیر متمایز میکند، نه تنها تولید ثروتهای مادی بلکه میزان تولید علمی و دستیابی به دانش بهرهگیری مناسب از منابع موجود است (رحیمی سجاسی،1384).
با مطالعه این پژوهش و پژوهشهای مشابه میتوان نتیجه گرفت که سهم تولیدات علمی کشورمان از تولید ناخالص ملی و توسعه پایدار اقتصادی یا به عبارتی درآمد حاصل از فروش خدمات اطلاعاتی بسیار ناچیز و کم است.
ارائه راهکارهایی جهت بهبود وضع موجود
با توجه به آنچه در بالا به آن اشاره شد، سطح تولید اطلاعات در کشور ما بسیار پایین است و عملاً اطلاعات جایگاهی در تولید ناخاص ملی ندارد. برای بهبود وضعیت موجود و توجه به ارزش واقعی اطلاعات در زیر به برخی از عواملی که توجه به آنها موجب شکوفایی و توسعه اقتصادی کشور میشود به آن اشاره میشود:
1. ایجاد نظام ملی اطلاعرسانی مناسب در کشور برای تولید، گردآوری، سازماندهی، مدیریت، اشاعه و مصرف اطلاعات ارزشهایی که برای موفقیت ملی و سازمانی حاصل میشود. با ایجاد نظام ملی اطلاعرسانی ارزشهایی که برای موفقیت ملی و سازمانی حاصل می شود چنان است که میبایست همهی تلاشهای لازم صورت گیرد تا اطمینان حاصل شود که همهی موانع برطرف شده، امکان لازم برای استفادهی مدیران از اطلاعات فراهم گردیده، و منابع اطلاعاتی به گونهای سامان یافته است که در مواقع لزوم اطلاعات کامل در دسترس قرار گیرد. این ارزشها عبارتند از:
نیروی کار بهتر که تعلیمات بهتری دیدهاند و توانایی بیشتری در رویارویی با مشکلات دارند؛
پیشرفت تولیدی بهتر مبتنی بر دانش بیشتر دربارهی نیازهای مصرف کننده؛
مهندسی بهتر مبتنی بر دسترسپذیر بودن اطلاعات علمی و فنی و استفاده از آن؛
بازاریابی بهتر شامل انتخاب بازارها و شیوهی دستیابی به آنها؛
دادههای اقتصادی بهتر برای تصمیمگیری مناسب جهت سرمایهگذاران و تخصیص منابع؛
مدیریت داخلی بهتر مبتنی بر استفاده از اطلاعات و فنآوریهای همراه آن برای ارتباطات و تصمیمگیری پیشرفته (هایس، 1381، ج1: ص267).
2. توسعه زیرساخت های فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات به صورت همگام و منظم در تمامی ساختارهای جامعه که یکی از تسهیلات آن زمینه دستیابی همگان اینترنت و اطلاعات فراهم میکند و از نتایج آن بالا رفتن سطح آگاهی همگان و حركت به سوي جامعة دانايي محور است. برای رسیدن به این هدف باید:
پروژههاي توسعة فناوري اطلاعات بايد از يك چارچوب كلان تبعيت كنند.
شرايط پروژةهاي توسعة فنآوری اطلاعات هدفمندي، نظارت و پيگيري، ثبات و امكان پذيري است.
علت بسياري از مشكلات گامهاي توسعة فنآوری اطلاعات، عدم همكاري دستگاهها است.
دستگاهي معتبر، قوي و با ثبات بايد از نظر علمي مرجع فناوري اطلاعات باشد (راهبردهاي توسعة فناوري اطلاعات وارتباطات كشور، 1384).
3. ایجاد رابطه تنگاتنگ بین نیازهای جامعه و تحقیقات دانشگاهی به عبارت دیگر وجود ارتباط میان دانشگاه و مراکز تحقیقاتی با بخش صنعت برای استفاده از تحقیقات کاربردی.
4. توجه به تحقیق و پژوهش از سوی مدیران و سازمانهای مختلف و جدی گرفتن تحقیقات که زمینه و بستر تشویق محققان و پژوهشگران به ادامهی کار و تحقیقات بیشتر را فراهم میسازد.
5. ایجاد پایگاههای اطلاعاتی به صورت پیوسته که در آن کلیه مقالهها، پژوهشها و یافتههای پژوهشگران کشور در آن قرار گیرد و بتواند به سهولت در اختیار متقاضیان اطلاعات قرارگیرد. نمونه این پایگاهها میتوان به پایگاه مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، اشاره کرد. اما این پایگاه اغلب شامل تمامی پژوهشهای انجام شده ثبت نمیشود و پوشش موضوعی آنها محدود میباشد.
برچسب : نویسنده : iranpajoohesh بازدید : 131